Friday, May 23, 2008

خب تو بگو ایندفعه


این هیچ ربطی به تو که از ناف ایران پا شدی و یا هنوز داری اون هواشو می کنی تو ریه هات نداره. پس ول کن یقمو خب؟ بذار حرفمو بزنم مثل یه دختر خوب و شاید کمی دوست داشتنی
گفتش: بچه های ایران عقده دارن! تو چی میگی این وسط آخه؟ هان ن ن ن ن ن ن
منم عقده دارم. غیر از اینه
آخه دردت چیه تو پدر سگ
ببین مواظب حرف زدنت باشا
گم شو بابا. ادبش گرفته این وقت شبی. سوسول غراضه
می دونی که من به بعضی چیزا حساسم
آره اگه منظورت از بعضی چیزا همه ی حرفای رک و پوست کنده عالمه. تو رو هم باید مثل دندونای حساس درمون کرد. خمیر دندون خوب می خوای. می خوای؟ اوه ببخشید حواسم نبود شما فوفول تر از این حرفایی که بشینی با ما یه پکی بزنی. شما فقط عرق صادره از اون دل پاریس می نوشی ملکه ککا
خفه شو عوضی
حالا شدی مثل یه آدم درست. آفرین
چه حالی دادا
پس چی فکر کردی دختره. حالا کجا بودیم
خر این بچه های ایرانو گرفته بودیمو داشتیم کلی عقده هامونو سرشون خالی می کردیم. واقعا عجب احساس خوبیه وقتی نشستی تو یه بار ژیگول با یه دوست عوضی که مثل سگ فحش میده به جد و آباد همه و یه مشت بچه ی بیکار و داغون اون ور آبو سرزنش می کنی. من که کلی حال می کنم. تو چی
به! این تفریح روزای تعطیلمه
راستی تفریح شما چیه؟
وای چقدر خندیدم. بیکار شدم دوباره. اما به دو روز نمی کشه باز غرق میشم. انقدر این چند وقته آهنگ مزخرف شنیدم خسته شدم
آهنگم پایین اومده. دارم مریض می شم. امروز ۲ دفعه عطسه کردم. به ما شنا کردن نیومده
اینم از خزبلات این مدت
باورم نمیشه که مجبور شدم کلمه خزبلات رو توی گوگل پیدا کنم چون مطمئن نبودم با ط می نویسنش یا با ت. جالب نیست؟؟؟؟؟؟؟

Monday, May 12, 2008

قیمتی


دوست داری بزرگ شدی چی کاره شی دوست کوچولوی من؟
من دوست دارم یه هنرپیشه شم. من عاشق تائترم
هنرپیشه؟ شوخی می کنی
نه من جدی جدی ام. می خوام همش بنویسم و بازی کنم. بچرخم و بگردم; الکی گریه کنم ;بخندم و باز چرخ بزنم
خاک بر سرت کنن! آخه اینم شد آینده؟ حقا که هنوز بچه ای و حالیت نیست. زندگی مگه شوخیه؟ از کجات می خوای دربیاری که خرجتو بدی؟ نکنه می خوای همیشه سربار بمونی؟ نکنه می خوای همیشه دست گداییت جلو در و همسایه دراز باشه؟ تو نمی فهمی. تو نمی دونی نداری یعنی چی. تو هیچ وقت سرتو گشنه با شکم خالی نذاشتی رو زمین که بفهمی من چی می گم. که می خوای بچرخی و بگردی. الکی گریه کنی و بخندی. برات تضمین می کنم. آینده ی تو احتیاجی به اشکای تقلبی نداره چون همیشه چشمات از اشک نداری و درد پر میشه.زندگی یه بازی نیست. اینو خوب تو کله ی پوکت جا کن
..................
تو این لحظه که کلی ازش دور شدم دلم می خواست تنها بگم: خیلی خوب آرزوهامو فروختی. به قیمت عشق من آرزوهامو خوب به حراج گذاشتی. آفرین

Friday, May 09, 2008

جر و بحث


حرفایی میزنیا

جوابی براش داری خب بگو من سراپا گوش ایستادم

همیشه که جوابی برات ندارم اما اگه بهم فرصتی بدی حتما پیدا می کنم

نه زمان تنگه. من وقت برای این مسخره بازیا ندارم
منم حوصله ی حرفای بی سر و تهتو ندارم. نمیشه که همیشه به آواز تو برقصم

ازت نخواستم که برقصی. فقط ازت می خوام اگه جوابی برای من داری رو کنی. اگرم نه برای یک بار هم که شده دهنتو ببند و فقط گوش بده. کسی مجبورت نکرده که همیشه حرفی برای گفتن داشته باشی

اتفاقا دقیقا بر عکسه. آدمایی مثل تو همیشه فکر می کنند که باید سکوت کرد و تنها گوش داد. اما من از این آدماش نیست. گفتم که. کلی حرفا دارم در جواب سوالت. منتها کمی فرصت می خوام که یه سر و سامونی بهشون بدم

تو اگه از خودن مطمئن بودی همین الان حرفاتو بیرون می ریختی و این قائله رو برای همیشه ختم می کردی. اما واقعیت اینه که تو این دفعه حرفی برای گفتن نداری. با منم نمی تونی دیگه بازی کنی. اون غرور لعنتی رو بذار کنار و اعتراف کن که کم آوردی

هه! مگه تو رویاهات اینو ببینی

با لجبازی هیچ چیزی رو نمی تونی به من ثابت کنی

احتیاجی به این کار ندارم. همه چی از قبل مثل روز روشن و واضحه

نمی دونم دیگه چی بگم

چه طوره فقط سکوت کنی و گوش بدی. اعتراف کن که کم آوردی

ها؟؟؟؟؟؟
**********
این حرفا و جر و بحثا داره کمی تکراری و خسته کننده میشه. شاید وقتش رسیده که یه مدت فقط سکوت کرد و تنها گوش داد
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟