Tuesday, September 01, 2009

سونات مهتاب


در جستجوی دختری با دو دست دو پا و یک صدا هستم!
دیشب بعد از ماه ها روی صندلی چرمی قدیمی جلوی پیانوی قهوه ای رنگ پیدایش کردم. به آرامی صدایش زدم: جوابی نداد
صدایم را کمی بالا بردم: باز هم سکوت
و کمی بلند تر و بلند تر و بلند تر و و و و
فریاد زدم: ن.......اااااااااااااااا......زنییییییییییییین
آهنگ گذشته به گوش می رسید. کلید های پیانو یکی پس از دیگری به آرامی بالا و پایین می رفتند ولی همچنان چشمانش بسته بود
اشتباه کردم: هنوز او را نیافته ام
.........................................................